دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)

سلام علیکم!

شاید یکمقدار زود باشه برای یک آپدیت دیگه......ولی دوست دارم همینجا بنویسم! حیف!!! دوست ندارم این فرصت و سعادتی رو که نصیبم شده رو به همین راحتی از دست بدم!

انشالله خوده رضا هرچه زودتر میاد و ........

عجب! نیومده عادت کردم.....اینم از صفای دوکوهه س دیگه! بقول خوده رضا...نیومده صاحب شدم!

حقیقتش دوکوهه....شلمچه....طلائیه.... جاهایی بودند که همیشه آرزوی زیارتشون  رو داشتم....

ولی.....

امان از کم سعادتی....

ای دوکوهه٫ ای طلائیه و ای شلمچه!

امشب به آن نصیبی که از دامنتان می گذرد بگویید سلام ما را به شهیدان برساند و بگوید که ما جامانده ایم......

ما را در یابید...

................................................................................................

مثنوی جبهه ها!

سوز حسرت بر دل من مانده است ... روی یاران عشق من را خوانده است

دوست دارم تا ز عشق یادها ... برنویسم مثنوی جبهه را

مثنوی یعنی حدیث رمل ها ... از بر قناسه و ابروی تا

مثنوی یعنی غم شه نامه ها ... آشنا با صوتهای آشنا

مثنوی یعنی فرازی منجلی ... رمز حمله باشد امشب یا علی(ع)

مثنوی یعنی چفیه دوش مرد ... می کند با حرمله هر دم نبرد

مثنوی یعنی دعای سنگرم ... نامه ای از فکه بسوی مادرم

مثنوی یعنی که در مجنون عشق ... همچو بند در افسوس عشق

مثنوی یعنی ز مهران تا که فاو ... یک غزل از مینو و خورشید ناو

مثنوی یعنی که خرمشهر من ... شد رها از بین اندو ز من

مثنوی یعنی که مرصاد است دل ... چون مرا بیت المقدس آب و گل

مثنوی یعنی که والفجر غروب ... می کند در بدر جان من رسوب

این شعر ادامه دارد انشالله!

امضاء: غلام شهدا!
.....................................................................................................

کلام شیدا!

((۳۰))

حقیقت اینست که هرچه بگوییم خسته شدیم, بریدیم, اسلام دست ازسرما برنمی دارد. اینست که ماباید بمانیم و کارى که مىخواهیم انجام بدهیم, باید مشغول یک مطلب باشیم و آن هم عشق است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایى, به طور قطع هیچوقت بریدن و عمل زدگی و خستگى برایت مفهومى پیدا نمیکند. (سردار بزرگ اسلام شهید ابراهیم همت)




........................................................................................................

شادی روح شهدا فقط حرمت خون شهدا را حفظ کنیم!

سلامتی یوسف زهرا(س)

سلامتی امام خامنه ایی

صلوات!

یا علی(ع)



 

دوکوهه برقرار است!

توجه        توجه       توجه

سلام علیکم!

حول نکنید! من حاج کاظم نیستم!
حاجی چند وقته که کم سعادت شده!!! یذره سرش شلوغ شده! و قراره تا مدتی من در این وبلاگ بنویسم! البته یه مدت خیلی کم...یکی الی دو هفته! بعدش خوده حاجی قراره زحمت این وبلاگ رو بکشه! البته میدونم که قلم من صفای قلم حاج کاظم رو نداره ولی خب چه میشه کرد! اینم از بدشانسی شما! البته امیدوارم حاجی یکسری از خواننده های گل و ماه و خخیلی خوبشو از دست بده تا تنبیه بشه.......( برجک زن نبود؟)
من فقط قول دادم که این وبلاگ به روز بشه........به قولم عمل کردم!

شاید باور نکنید!
ولی کلی من و حاجی دعوا کردیم! چه برجکایی که این وسط نپرید! چه ثروتهای باد نــیاورده ای که مشخص شد این وسط...
خلاصه یه جنگ به تمام عیار! من تا تونستم رضا رو زدم.....و بعد نوبت رضا شد٬ که انهم چون زور من بیشتر بود...بازم من زدم ش اونم مشدی! (البته قابل ذکره که همه این جنگها و دعواها پشت میز کامپیوتر بود ...کیبوردمو بقول آن اسم خوشکلــــــــــــــــــــــــــه(آلبرت) چون قناسه برجک زنیم در یک دست داشتم و میکروفن رو هم چون بوقی های زمان جنگ در دیگر دستم )
اینهم نتیجه ش!

.......................................................................................

السلام علیک یا فارس الحجاز
                                              
مهدی جان(عج)


به روی سینه ام بنشسته داغت ... به هر کس میرسم گیرم سراغت
اگر عشقت ره ایام گردد ... دل دیـــوانه ام آرام گردد
به هر گل میرسم دل گردد آزاد .... چرا که گل کند نام تو فریاد
به عر دل میرسم جان میسپارم ... ببینم داغ تو در سینه دارد
بیا جانا ببین حال جهان را .... ز هجرت گشته است آشوب و بلوا
الا یاران پی یاری بمانید ... به جای ندبه عاشورا بخوانید
که دلها از غم او کربلا شد ... درونش آتشی از غم به پا شد
بیا جانا که جان ما سر آمد .... ولیکن یوسف زهرا(س) نیامد

و اما تو ای دوکوهه!

حقیقتش فکر نمیکردم نوشتن تو این وبلاگ اینقدر برام سخت باشه! آری.....دوکوهه قطعه ایی از خاک کربلاست! 

خاکش مقدس است چو خاک کربلا....

نامش یاد آوره کرب و بلا!

مردانی پرورانده و می پروراند چو کوه استوار!.....

حرمتش نیز چو حرمت عشق است!

غیرتش چو غیرت زینب است ....

غربتش چو غربت طوس است..... 

دوکوهه بر قرار است!!!!!!‌

دوکوهه نیز چو یاران ۸ ساله اش پایدار است.....

ای اصحاب قافله عشق ای یاران که جامانده اید!!!!

دوکوهه برقرار است!!!! 




امضاء: دیونه غربتی!  
...........................................................................

 کلام شیدا!

((۲۹))

زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است...
سلامت تن زیباست اماپرنده عشقتن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند...
ومگر نه آنکه گردنها را باریک آفریده اندتا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟؟...
ومگر نه آنکه از پسر آدمی عهدی ازلی ستانده اند که حسین(علیه السلام)را از پسر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟...
ومگر نه آن که خانه تن راه فرسودگی می پیماید تا خانه روح آباد شود؟.....
ومگر این عاشق بی قراررا بر این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده اند؟؟؟....
ومگر از درون این خاک نردبانی به آسماننباشد جز کرمهایی فربه و تن پرور بر می آید؟ ...

پس اگر مقصد را نه اینجا در زیر سقفهای دلتنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچهایی بن بست باز می شوند نمی توان جست....

پس بهتر آنکهپرنده روح دل در قفس نبندد.....

پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر...

پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد......

شهید بزرگوار سید مورتضی آوینی

.............................................................

شادی روح شهدا حرمت شهدا را حفظ کنیم!

یا علی(ع)

خداحافظ دوکوهه... برای همیشه

هو الاول و الآخر

باز هم سلام

اما این سلام با همه سلام هایی که تا کنون به شما داده ام فرق دارد

این بار برای آخرین بار سلام میکنم

نمیدانم چرا این توفیق از من سلب شد !

به هر حال...

این آخرین مطلبی است که در دوکوهه مینویسم

وبلاگ دوکوهه از روزی که شروع کرد تا امروز که به پایان رسید به لطف خدا و مدد شهدا استوار بود

دلم گرفته است

باید خداحافظی کنم با دوکوهه ای که یکی از بهترین نزدیکان من بود!

من با دوکوهه انس گرفته اما امروز باید رهایش کنم

  چه شبها و روزهایی که با امید فراوان شروع به تایپ مطالبی میکردم که شاید بتواند قدم کوچکی در راه شناساندن نسل جنگ رفته را به نسل امروز بردارد!

نمیدانم تا چه حد موفق بوده ام

ولی به هر حال روزی این کار را انجام دادم و روزی به پایان بردمش!

باید در کمال تاثر و تاسف با شما خداحافظی کنم

با شمایی که چند ماه همراه دوکوهه بودید

با شمایی که با نظرات شیرینتان مرا دلگرم می کردید

امیدوارم من را حلال کنید چون می دانم در این مدت کوتاه مرتکب اشتباهاتی شده ام

اما در آخر:

کسانی بودند که فکر می کردند من از نسل دیروز و جنگ رفته ام و در نظراتشون به این موضوع اشاره میکردند  ولی من هم مانند اکثر شما یک نسل سومی هستم من 19 سال دارم  و سعی میکردم در دوکوهه یا قلمی جوان پسند و نسل سومی بنویسم باز هم نمیدانم تا چه حد موفق بوده ام؟!!!

از همه دوستانی که در این مدت در دوکوهه نظر دادند و محفل ما را نورانی تر کردند تشکر میکنم همچنین از دوستانی که با تجربیات گرانبهایشان من را را راهنمایی میکردند ‚ کسانی که از من انتقاد میکردند ‚ کسانی که لینک دادند‚سانی که ... از همه و همه کمال تشکر را دارم

امشب خیلی تلخ است چون شب جدایی است !

از بس ناراحتم ذهنم در ساختن جملات یاریم نمیدهد!

حرفهای ناگفته بسیار دارم اما چه کنم که دیگر مجال نوشتن نیست


خداحافظ خوانندگان خوب


خداحافظ دوستان عزیز


خداحافظ وبلاگ همیشه عزیز دوکوهه


خداحافظ دوکوهه....


برای همیشه...