دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

چهارمین روز هفته دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس بر خانواده معظم شهدا مبارک باد!



هوالطیف

برای بار چهارم در هفته دفاع مقدس سلام

امروز رگ غیرتم به جوش اومده خواستم به اونایی که گفتند-کف گیرت خورده ته دیگ و بهتر کار کن بگم  کف گیر ما هیچ وقت به ته دیگ نمیخوره (حال ما با خودمون اون روز اول یه شوخی کردیم و گفتیم کف گیرم خورده ته دیگ شما چرا جدی گرفتید؟)

یعنی اصلا کف گیر ما با ته دیگ مثل موش و گربه هستند یا بهتر بگم مثل دو قطب مثبت آهن ربا (یه تیریپ فیزیک اومدم) اصلا به سمت هم حرکت نمیکنن (اگه شما فهمیدید من چی گفتم به خودم هم بگید بفهمم)

خلاصه امروز کولاک کردم هم به موقع به روز شدم (البته ما که همیشه به شب میشیم یا به عبارتی به نصف شب میشیم!) هم که دریای مطالبم رو روانه کردم  ببینم شما چی کار میکنید!

متاسفانه از جناب آلبرت(اسمش منو کشته) هم خبری نیست چون مثل اینکه ایشون هفته به هفته تشریف می آورند ولی خودمونیم خوب یه وبلاگ رو با خوننده هاش گذاشته سر کار!

این هم دریاچه مطالب روز چهارم دوکوهه:

 


بیایید برایشان بنویسیم!


بسم رب الشهدا و الصدیقین

هفته ای آغاز شد که نامش را دفاع مقدس نهادند

آغاز دوره ای که هشت سال طول کشید هشت سال شاید در واژه راحت بیان شود اما کمی فکر کنیم هشت سال!!!

هر سال این دوره برای خود سالیانی بود که فقط انها که آنجا بودند درکش کردند

هر سالش هر ماهش هر روزش هر ساعتش هر دقیقه اش و هر ثانیه اش بستر حوادثی بود تلخ وشیرین شاد و غمگین !

صدای مارش عملیات بلند بود پرچمهای رنگین در آسمان تکان می خورد اگر در خیابان قدم میزدی جوانانی را می دیدی که لباسهای خاکی پوشیده بودند و در شهر قدم میزند بر شانه هایشان پارچه های سیاه و سفیدی بود که نامش را چفیه گذاشته بودند زنان و دختران به مسجد می رفتند تا برای کمک به جبهه هر کاری که می توانستند انجام دهند هر گوشه ای از شهر را که   نگاه میکردی بوی جبهه و حماسه می داد تا اینجا برای این گفتم که خیلی ساده میتوان جامعه دیروز و امروزمان را با هم مقایسه کرد  چه روزهایی را از دست دادیم!

اتوبوس ها حرکت می کردند و رزمندگانی که از پنجره برای مردم دست تکان می دادند به سرعت دور می شند و در انتهای جاده نا پدید می شدند  آنها می رفتند و چه با شوق حرکت می کردند گویا پرواز می کنند به ما می گفتند هر کس به جبهه برود ممکن است جانش را از دست بدهد  اما چرا با چنین اشتیاقی به قتلگاه می رفتند؟

آنها می رفتند چون عاشق بودند . گفتم عشق و بگذارید بگویم ‚که عشق واژه ای بود که معنای حقیقی اش را آن روزها به وضوح می توانستی ببینی  عشق در آن روزها مقدس بود  همه به عشق احترام می گذاشتند چون واقعا عاشق بودند

اما...

هم اکنون عشق ملعبه دست کسانی است که هر روز به یک سو حرکتش می دهند هر روز به کسی نسبتش می دهند

عشق را بازیچه کرده اند و مطمئنم حتی برای یک بار هم که شده طعم زیبای عاشقی را نچشیده اند  عشقی حقیقی!

عاشق واقعی کسانی بودند که درست وقتی مرگ را با چشمانشان می دیدند نه تنها نمی ترسیدند بلکه با آغوش باز به استقبالش میرفتند ‚ آری آنها آرزوی شهادت داشتند و مرگ برای آنها شیرین تر از عسل بود پس از چه بترسند؟!!!

آنها دفاع کردند مردانه ایستادند و به قول امروزی ها کم نیاوردند  هر کس برای این دفاع خرجی کرد  آنها سال های جوانیشان را خرج کردند تا به مقصود برسند 

ای خدا به فریادمان برس چگونه ببینیم که خون آنها را پایمال می کنند؟

چگونه ببینیم که رنگ شهرمان عوض شده است؟

چگونه ببیینیم که در خیابان ها بوی همه چیز می آید غیر از شهدا؟

چگونه ببینیم کسانی که عمرشان را مدیون این شهدا هستند حرمت خونشان را می ریزند؟

آیا از سال فقط یک هفته سهم آنهاست؟

آیا روزهای دیگر سال نباید بوی آنها را بدهد؟

ولی باز هم خدا را شاکریم که هنوز یک هفته به نام آنهاست باید با تمام توان برایشان سنگ تمام بگذاریم شهدای غریب ما پرچم را بر دوش ما گذاشتند و رفتند پس بیاییم حد اقل این هفته را به یادشان باشیم نکند روزی برسد که دیگر هفته دفاع مقدسی وجود نداشته باشد پس با تمام توان به شهدا یا علی بگوییم!!!
 


کلام شیدا!

((23))

ای شهیدان عاشق و ای پاک باختگان لایق و ای یاران امام حسین (ع) ای مظلومان تاریخ ای حضور یافتگان در محضر خدا ای برادرانی که خود را شناخته اید ای کسانی که روح بزرگ شما نمی توانست در جسم کوچکتان جای گیرد و با پرواز از این کالبد خاکی اوج گرفت و به سوی ملکوت اعلی شتافت دیدار تازه کنید و مرا در جمع خود بپذیرید

 

از دست نوشته های سردار شهید (رضا عباس زاده) 

منتظر نظرات سودمند شما هستم 

نظرات 13 + ارسال نظر
دیونه غربتی دربدر! جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:25 ق.ظ http://kansas.persianblog.com

سلام علیکم! چه خوش نوشتی( عشق را بازیچه کرده اند و مطمئنم حتی برای یک بار هم که شده طعم زیبای عاشقی را نچشیده اند عشقی حقیقی!) دوست دارم برجکتو زنم!‌ولی...با این مطلب ...یه جورایی برجک خودم خورد!‌ خدا خیرت بده رضا! البته حیف که تو هم (....) شدی و .....!!! خدا عاقبت بخیرت کنه P: .... آخه این هم شد رشته تحصیلی؟ تو آدم بشو نیستی فرشته!!!((: P: منظورم فرشته از نوعه نذکره ها!‌دوستان اشتباه نگیرید!!! ((: ...التماس دعا و خدا نگهدار....انشالله که آلبرت های وبلاگت زیاد بشه! که ....فاتحه!! برات بخونم....همین!‌ و من الله توفیق الشهاده..یا حسین(ع)

بهرامی جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 04:43 ق.ظ http://bahrami734.persianblog.com

سلام... من همه اش رو خوندم... عالی بود... چی بگم؟ ما خیلی بد کردیم بعد از شهدا...خیلی... بیشتر ابعاد قشنگ زندگی بعد از شهدا از نظر معنوی تزلزل پیدا کردند...که مهمترینش همون عشق و عاشقی بود...التماس دعا

نشریه طراوت جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:45 ق.ظ http://taravat110.persianblog.com

بشارت جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:57 ق.ظ http://besharatgroup.persianblog.com

با سلام به دوست عزیز حاج کاظم**********
از اینکه به بشارت امدی خیلی ممنون پا قدمت برای ما خیر بوده اونم به خاطر توجه شهداست.... (برای شادی روح امام امت وشهدا ی راه حق صلوات)....روز چهارم از هفته دفاع مقدس باز من امدم نو شته زیبایی بود خوشم امدولی این آهنگ یا صدایی که گذاشتی کار نمی کنه فقط پیغام دانلود میده یعنی تنها راه شنیدن اون برای کاربر دانلود....پیغام گذاشته بودی که لینک بشارت و امروز تو سنگر قرار میدی
دم شما گرم یه وبلاگ معرفی می کنم یه سر بز ن خوشت میاد...www.nasher.persianblog.com
یا علی مدد

رها جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:39 ق.ظ

سلام..........حالا شد بابا!خیلی قشنگ بود آقای کف گیر!

فاطمه جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:41 ق.ظ http://d-g.persianblog.com

سلام !..... دوران جنگ دوران تجلی عشق بود و دوران جلوه فروشی عشاق و سر این سخن را جز آنان که به غیب ایمان دارند و مقصد سفر حیات را میدانند در نمیابند.(شهید سید مرتضی آوینی) ........شهدای ما برای مقصد و آرمان خود رفتند و ما ایم که وظیفه ای سنگین در قبال خون آنها بر گردن داریم .....

سید راشد جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:46 ق.ظ

شهیدان زنده اند الله اکبر
سلام - راستش قبلا هم به وبلاگتون اومده بودم ولی ایندفعه خیلی خوب نوشته بودی و نوشته‌هات آدم رو جذب کرد - داشتم توی وبلاگ شهیدان نوشته های سلمان را میخوندم که دیدم توی قسمت نظرها برای سلمان پیغام داده بودی و دعوتش کرده بودی منم اومدم ببینم این وبلاگ شما چی داره بگه و واقعا از نوشته هات لذت ببرم - یک چیز میخوام بهت بگم و اونم اینکه اگر فقط بخاطر نام شهادت و بزرگیش حرف بزنی و شخص خاصی را در نظر نگیری مطمئن باش خدا هم کمکت میکنه - موفق باشی - یا علی مدد

دیونه غربتی! جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:20 ب.ظ http://divone-mahdijan.persianblog.com

سلام رضا!‌ این جناب... تا تو رو نکش ول کن نیست D: ....خب!‌چه خبر جناب کفگیر؟ P: .......دیگه برجک مرجک نمونده برات!‌...راستی یسر برو به وبلاگ مهدی جان(عج).....یا علی(ع)

عرشیان جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:13 ب.ظ http://arshian.persianblog.com

سلام حاج کاظم....هفته دفاع مقدس مبارک....بابا حالا ما یه هفته نبودیم .... چه قدر دلخور شدی ... همه مطالب را تا امروز خوندم .... سفر عشق را بخون و نظرت و بده البته اگه زحمتی نیست .فعلا خداحافظ.

فاطمه جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:01 ب.ظ http://fatemeh64.persianblog.com

سلام علیکم آقای حاج کاظم.حسابی هفته دفاع مقدس کولاک کردید.خیلی عالیه. در ضمن من شخصا از نیومدن جناب آلبرت خیلی خوشحالم. چون اصلا دوست ندارم نصف نوشته های شما در مورد ایشون باشه. التماس دعا

عرشیان جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:02 ب.ظ

فرارسیدن ماه مبارک شعبان و اعیاد شعبانیه را نیز تبریک می گویم....(سفر عشق)سفرنامه ای است با همسفری شهید گمنام ... با او همراه شوید.راستی منم لینک می خواما حتما بدی.

حسن جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:16 ب.ظ http://sib-e-khoshboo.persianblog.com

با سلام.وبلاگ بسیار زیبایی دارید.امیدوارم موفق باشید و همیشه بتوانید مانند حاج کاظم ها محکم و استوار قدم بردارید.وبلاگ ما هم به مناسبت هفته‌ی دفاع مقدس هر روز به روز می شود.خوشحال می شوم آن جا ببینمتان.
یا علی

امیر جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:40 ب.ظ

بابا دمت گرم داداش۰ ما الکی یک چیزی گفتیم۰ چرا ناراحت شدی۰ هر چند که معلومه که کفگیرت به ته دیگ چسبیده و جدا هم نمی شود!!!!!!!!! اما خداییش این مطلبت خیلی مشدی و یک بود۰ امیدوارم که تا آخر هم همینجوری ادامه بدی۰ کاری نداری حاجی۰ التماس دعا سید۰ با اجازه ۰

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد