دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

میلاد سرور جوانان عالم حضرت علی اکبر مبارک باد

بسم رب الشهدا

سلام

ببخشید که باز هم دیر کردم در به روز کردن وبلاگ

در ابتدا به خود واجب می دانم که یادی کنیم از شیر زن فلسطینی که قطعا نامش برای همیشه هم در تاریخ و هم در قلوب مسلمانان  ثبت خواهد شد

بانوی شهید ((هنادی جرادات)) با عملیات مردانه اش! رژیم غاصب صهیونیست را مبهوت کرد و دنیا را متحیر نمود!


به راستی اینها چه می بینند که اینگونه جانشان را در راه معبود و معشوق خود هدیه می کنند آیا به راستی عشق را جز در دل آنها میتوان یافت؟!!!

 

میلاد با سعادت شبیه ترین مردم به پیامبر  جوان مرد کربلا  حضرت علی اکبر مبارک باد


امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری   امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری


لیلا در آغوش سحر شمس الضحا آورده ای؟     قرآن گرفتی در بغل؟  یا مصطفی آورده ای؟


بالله عجب شوری تو در نسل بتول  انداختی           الحق که آل الله را یاد  رسول انداختی!  



ممکنه مطالب امروز رو قبلا هم در جاهای دیگه خونده باشید ولی بعضی حرفها هیچ وقت تکراری نمیشن و بر عکس تکرارشون تاثیرشون رو بشتر میکنه

این شعر زیبا از آقای ((عبدالله سپهر)) رو از آرشیو مجله فکه برداشتم و براتون تایپ کردم امیدوارم مفید بوده باشه!


اتل متل یه بابا...

اتل متل یه بابا     یه بابای شکسته

خیلی پهلوونه ولی   نهیف و زار و خسته

 

بپرس ازش تا بگه    چه جور میشه سوخت و ساخت

با فروش زندگی   اجاره خونه پرداخت

 

بپرس رنگ فاطمه   برای چی پریده؟

یا از کجا میاره   اجاره خونه میده

 

آی قصه قصه قصه   نون و پنیر و پسته

مامان بابا بچه ها   کنار هم نشسته

 

حمیده پشت بابا   نشسته رو شونه هاش

محمد و ملیحه   دست میکشن تو موهاش

 

یه خورده اون طرف تر   مامان کنار دیوار

 زل زده به بابا جون   با اون دو چشم بیمار

 

تو خونه هر کی امروز   چیزی از بابا میخاد

چون که قراره بابا    بره دست پر بیاد

 

با صد هزاران امید   برای دریافت وام

بچه ها رو می بوسه  میگه دست پر میام

 

کفشها رو پا کرد و زود   اون بابای مهربون

برای دریافت وام   زد از تو خونه بیرون

 

الهی که بمیرم   با صد هزاران امید

اون بابای مهربون   رفت و به مقصد رسید

 

پاگذاشت تو ساختمون    یه گوشه آروم ایستاد

وقتی که نوبتش شد   تقاضای وامو  داد      

 

تقاضا رو اون آقا    گرفتش و خیلی سرد

یه نیگا به تقاضا    یه نیگا به بابام کرد!

 

با تلخی گفت ببینم    علی ملک تو نیستی؟

من تو رو خوب میشناسم    پنجاه در صدی هستی

 

اون که یه تیکه ترکش   جاخوش کرده تو سرش

یه جا سالم نداره             تو همه پیکرش

          

یه بار که وام گرفتی   دیگه برا چی می خوای؟

مگه خونه خالته!    رابه راه اینجا میایی؟!  

 

چرا جواب نمیدی؟   حرف بزن نگرفتی؟

دیگه نداریم بدیم     به ما چه جبهه رفتی!

 

سر و پایین میندازه  راه گلوش میگیره

آبروش رو میبرن   میگن برو ‚ نمیره!

 

قلب بابا شکسته     رنگ بابا پریده

اگه بره جواب    صابخونه رو کی میده؟!!!

 

شیر خشک فاطمه   خرج دوا و درمون

اشکهای چشم مادر   آذوقه خونمون

 

فاطمه بی قراره   در انتظار شیره

قسطها عقب افتاده   باید وامو بگیره

 

صد دفعه توی اتاق    زنده میشه می میره

میگن برو ‚ نمیره    میگن برو‚ نمیره

       

هر چی غمه تو دنیا   تو قلب اون می شینه

یک دفعه پشت اون میز   دوشکاچی رو می بینه

 

حس میکنه تو فکه   توی کانال اسیره

فضای توی اتاق   پر از ترکش و تیره

 

خون جلوی چشمهای   بابا جونو میگیره

میگن برو ‚ نمیره   میگن برو‚ نمیره

 

داد میزنه نمیرم   چرا میگی نمیشه؟!

میزنه تو صورتش    با سر میره تو شیشه

 

بچه من مریضه   در انتظار شیره

صابخونه امروز میاد   اجارشو بگیره

 

یقه شو وا میکنه   سینه شو نشون میده

داد میزنه یا حسین  علی داره جون میده

 

اون مرده داد میزنه  این همه دور ورندار

اینجا دیگه جبهه نیست!   صداتو پایین بیار

 

سوء استفاده کردی  هر چی هیچی نمیگم

حالا که اینجوریه   داریم ولی نمیدم!

 

قلب بابام میگره   با سوز و آه و با شرم

میگه دیگه نمیخام   ((خیلی مردی دمت گرم))

 

بیرون میاد از اتاق  سر و میندازه پایین

با بغض میگه حسین جان  عشقه و عشقه ‚ همین!

 

تکیه میده به دیوار   روی زمین میشینه

عکس حسینش رو بر    روی دیوار میبینه

 

اشک آقا می چکید  از توی چشم ترش

نشسته بود کنار   نعش علی اکبرش!


ع. سپهر


کلام شیدا!

((۲۸))

دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند. در غیر این صورت زمانی فرا می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند:

·        دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند.


·       
دسته ای راه بی تفاوتی بر می گزینند و در زندگی مادی خود غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند.
 

·        دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد.



پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزو دسته سوم ماندن بسیار سخت ودشوار خواهد بود

((سردار شهید حمید باکری))

یک خواهش از همه دوستان

جون من بی تارف هر کی لینک میخاد بگه من یه دفعه ای همه لینکها رو بذارم تو وبلاگ

دوستانی که من بهشون لینک ندادم آخر نظرشون یه ((لینک)) بنویسند

چون من حواس درست و حسابی ندارم!
پیریه و هزار عیب

ولی خودمونیم این لینک دادن جدید من خیلی باحاله (از خودم تعریف کنم
شما که تعریف نمی کنید)) اصلا کار تازه ای نه؟!!!
این یه دونه هم حرف آخر جون من الآن تمم میشه ! مجبور شدم برای اینکه سرعت باز شدن وبلاگ بره بالا فقط سه تا مطلب آخر رو بذارم رو وبلاگ و قبلیها آرشیو بشه
حالا شما اگه فکر و راه بهتری دارید در خدمتم!

التماس دعا

حاج کاظم

نظرات 24 + ارسال نظر
رها چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:39 ق.ظ

سلام حاجی!........

اولا:اتل متلت خوب بود! قبلا خونده بودم وقبلا اشکام دراومده بود! اما برای باردوم هم ارزش داشت!
دوما: خوب شد بقیه روآرشیوی کردی! اعصاب آدم میریخت به هم!
سوما: این مستطیله که بالاش نوشتی(آنچه گذشت) رو هم جونه هرکی دوست داری بردار! رو مخ من راه میره! فجیع!
چهارما:لینک دادنت هم جالب بود!منم چون میدونم اگر آدرس وبلاگمو بدم تو هیچ جمله ای نمیتونی ازش استفاده کنی! نمیدم!.......اصرار نکن! هیچ راهی نداره!
پنجما: به آدرس نسل آفتاب یه سر بزن! ...فقط قبلش خودتو برای رویایی با یک...آماده کن!
ششما:خیلی خیلی خیلی بده ! اگر خواننده های دوکوهه بفهمند که حاج کاظم آدرسه خونشونو بلد نیست!......وااااااااااای!چی میشه؟
هفتما:...
هشتما: تو این ایام یاد ما بیچاره ها هم باشید!
التماس دعا!

یه برادر ! (این شعر رو دقیقآ بخون!) چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:31 ق.ظ http://abine.persianblog.com

باید برای خاک گریست....باید برای نخل‌های سوخته مرثیه گفت.....باید زبان اعتراف گشود....حرفی بزن فراتر از احساس ...دیروز را به یاد بیاور...که تندباد شقاوت....دیوارهای کاهگلی‌مان را ریخت..و ما بی‌خانمان شدیم..حرفی بزن فراتر از اندیشه ...در فصل سبز رستن و رستن
با ما....با زبان دشنه سخن گفتند ...لبخند را به اشک بدل کردند....اما کسی به سوگ درخت مویه نکرد و نخل‌های سبز
دسته دسته فرو افتادند....اما جهان حماقت خود را ستوار ایستاد...از نسل آتشند٬ آنان که تیغ در برابر باران گرفته‌اند ...بگذار گریه کنم....من وارث گداز زمینم....یاران من
مردان استقامت و ایثار...بی‌برگ زیستند...خود را در آفتاب تکاندند و در سپیده‌ای طولانی با مرگ پر شکوفه شدند
...فواره نگاه خداست کاین گونه سرو سبز می‌شکفد ...یاران من صبورترین بودند....وقتی که زخم دامن گسترده بود و خاک از لهیب عطش می‌سوخت...
زین پس ....باید که فی‌البدیهه بگوییم
شعری که در رثای شهیدان باشد! زیرا که فی‌البدیهه سرودند رفتن خود را ...

چندیست می‌خواهم از دل بگریزم از بس که سنگوار نشسته است!
باید برای نخل‌های سوخته مرثیه گفت ....باید زبان اعتراف گشود که پرنده نخواهد مرد ...

شعر : ایرج قنبری




کیمیا چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:47 ب.ظ http://monajat.persianblog.com

سلام حاجی خودم... نمیدونم چی بگم.. حرفهایی که میزنی یه جور دل آدم رو میلرزونه.. من رو یاد نیستان و سید مهدی شجاعی می اندازه.. آدم دلش به درد می آد.. اما چه میشود کرد..مثل همیشه زیبا بود.. به هر حال پیشاپیش میلاد با سعادت امام زمان (عج)را خدمت شما تبریک عرض میکنم..جهت دریافت هدیه به وبلاگ من مراجعه نمایید.. همیشه سبز باشی و سربلند... یا حق

امیر چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:51 ب.ظ

سلام حاج کاظم۰ حالت چطوره داداش۰ خوبی۰ اگر از حال من می پرسی که من خیلی خوبم۰ چه عجب شما بالاخره نوشتی۰ تمام مطلب جدیدت را خواندم۰ خیلی قشنگ بود۰ مخصوصا قسمت ((کلام شیدا))۰ راستی حاجی این جریان دعوای شما با حاج محسن به کجا رسید۰ نفهمیدیم آخرش شما دو نویسنده بزرگ و توانا!!!!!!!!!! با هم آشتی کردید یا نه؟؟؟؟؟؟؟ حاجی فعلا باید برم کارهای جشن امام زمان ( عج ) را ردیف کنم۰ (( ان شاء الله که ریا نشده باشد!!!!!!!)) ۰ بعدا اگر خدا خواست بر میگردم۰ التماس دعا شدیدا و اکیدا۰۰۰۰۰۰۰۰

علی انصاری چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:43 ب.ظ http://rocket.blogsky.com

سلام دلاور
اسراییل و آمریکا باید بدونن که اگر بخوان با ایران در بیفتن ، ما نیازی به بمب اتم نداریم بلکه از بمب اتم بدتر بنام بسیجی داریم که نه رادار میگیرتش نه ماهواره و نه هرچیز دیگه تازه اگه وجعلنا هم بخونه که آخرش میشه ...
ما چاکر حاج کاظم هم هستیم
یا علی

فاطمه پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:50 ق.ظ http://fatemeh64.persianblog.com

سلام علیکم. خیلی شعر درآوری بود. جانبازا که کم از این حرفها نمی شنون.اون بنده خداها از خیر حقشون و جونشون گذشتن ولی مردم ما از حرفهای کذایی نگذشتن.خدا خیرتون بده هر موقع اینجا می آیم با یک هشدار و زنگ خطر بر می گردم.التماس دعا

پرستو پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:47 ق.ظ http://shirine.persianblog.com

سلام. حاج کاظم نوشته های شما قلبم را به درد آورد. منظورم شعری بود که نوشته بودید..... انصافا مطالبتان را قشنگ انتخاب می کنید این را بدون تعارف گفتم. واقعا دو کوهه شما حال و هوای دیگری دارد ..... پیشاپیش فرارسیدن میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود عج الله تعالی فرجه شریف را هم به شما تبریک می گویم. اللهم عجل لولیک الفرج. در پناه حق.

محمدحسین پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:50 ق.ظ http://akhbar30.persianblog.com

سلام ، خسته نباشی واقعا وبلاگ جالبی داری هر وقت کمی دلتنگ می شم یک سری به وبلاگت می زنم و کلی حال می کنم امیدوارم که همیشه موفق و پیروز باشی برای ماهم دعا کن .

دیونه غربتی! پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:17 ق.ظ http://divone-mahdijan.persianblog.com

سلام علیکم آقا رضا! اومدم میلاد با سعادت آقا امام زمان(عج) رو تبریک عرض کنم!‌ ولی یه جورایی دلم گرفته.... جشنی که صاحبش در ان جشن نباشه.....صفا نداره! ..ای کاش خوده آقا(جوونیم فداش) بود! ...... ضمنآ! ...امیر جان! قصد برجک زنی ندارم...ولی برادر من! من نه نویسنده بزرگ و توانا هستم و نه با رضا قهرم!‌ (: ....همین! عیدتونم مبارک! و من الله توفیق الشهاده....یا حسین(ع)

احسان مطهری پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:00 ب.ظ http://motahari.blogspot.com

سلام... می گم حاج کاظم ها کم نیستند... فقط آنهایی که دل به دریا بزنند و از دردها بگویند کم شده اند!

بهرامی پنج‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:47 ب.ظ http://bahrami734.persianblog

سلام حاجی . حالت خوبه که انشاءالله... راستی تبریک میگم این خواننده های دوکوهه واقعاْ آدمهای با معرفتی هستند. تمام ده مطلب قبلی رو خوندم انصافاْ که همه خوب نوشته بودند(الان همه فکر میکنند من آلبرت بودم نه به خدا) حاجی دستت درد نکنه مطالبت مثل همیشه زیبا بود. البته من شعر رو هنوز نخوندم چون قبلاْ هم خوندم ولی بعد از اینکه این یادداشت رو نوشتم میرم یه بار دیگه میخونمش(باید به فکر اکانت اینترنت هم باشم دیگه) راستی یه چیز دیگه اینکه من این حرف شهید باکری رو همیشه توی ذهنم مرور می کنم . همین پریروز بود که دوباره یاد این حرف افتادم و توی ذهنم مرور کردم و برای نمیدونم چندمین بار حسرت خوردم... در مورد این بانوی شهید فلسطینی هم که خدا رحمتش کنه ... دیگه اینکه این عید بزرگ رو هم تبریک میگم و امیدوارم خدا زودتر زودتر عیدی واقعی ما رو بده... التماس دعا

فاطمه جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:01 ب.ظ http://d-g.persianblog.com

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی ......چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی ..........همه خوش دل اینکه مطرب بزند به تار چنگی.........من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی ......همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا .........تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی......چه شود که از ترحم دمی ای سحاب رحمت ..........من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی.......بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت.........سر خم می سلامت شکند اگر سبویی......به ره تو بس که نامم ز غم تو بس که پویم .......... شده ام ز ناله نایی شده ام ز مویه مویی /////سلام ! پیشاپیش میلاد آقا مون امام زمان (غج) را خدمت شما برادر بزرگوارم تبریک عرض می نمایم .

ملیکا جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:36 ب.ظ http://zohour14.persianblog.com

اولا سلام.....دوما عیدتون مبارک ......شهادت خانم هنادی جرادت را خدمت تمام مسلمانان و به خصوص خانواده ایشون تبریک و تسلیت میگم.ای کاس همه ما میتونستیم مثل ایشون باشیم و تا این حد به عقاید و دین و ایمنمون عقیده داشته باشیم که به خاطرش جونمون را بدیم.ولی واقعا من که خودم به شخصه همچین شجاعتی را ندارم و واقعا شاید اونقدر مثل ایشون خوب و با ایمان نیستم و فقط بلدم به زبون بیارم که عاشق دینم هستم و عاشق کشورم ولی در مرحله عمل که میرسه هیچکاری نتونم بکنم.
راستی رها تو عادت داری از همه چیز ایراد بگیری ها!!!!قسمت انچه گذشت واقعا جالب و خواندنی هستُچرا رو اعصاب تو ژیاده روی میکنه؟
خوب دیگه ببخشید مزاحم شدم.بازم این عید بزرگ را تبریک میگم.
التماس دعا.....یا علی...خدانگهدار

محمد امین احتیاطی جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:04 ب.ظ http://besharatgroup.persianblog.com

سلام ، خسته نباشی

اومدم میلاد با سعادت آقا امام زمان(عج) رو تبریک عرض کنم!‌
انصافا مطالبتان را قشنگ انتخاب می کنید این را بدون تعارف گفتم. واقعا دو کوهه شما حال و هوای دیگری دارد. (التماس دعا)
اللهم عجل لولیک الفرج.
امام صادق علیه السلام در باره مقصود آیه شریفه : “ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده ، کارهای نیکو انجام میدهند بشارت داد که آنها را جانشین خود در زمین قرار دهد همانگونه که پیش از این دیگران را در روی زمین جانشینی بخشید . براستی که برای آنان دینی را که بدان راضی است ، استوار گرداند و ترسشان را به امنیت مبدل نماید . تا از آن پس فقط خداوند را پرستش کنند بدون اینکه ذره ای شرک در عبادتشان باشد.“ فرمود : این آیه درباره “ قائم“ و یارانش نازل شده است . امیدوارم که موفق و شامل حال این آیه باشید. ((راستی حاجی برا ما هم دعا کن!!))

به امید...
...ظهور یار

احسان مطهری جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:06 ب.ظ http://motahari.blogspot.com

سلام برادر
خریدنی نیست برادرم من این چیزها! باید درد دلها بشنوی تا بتونی از میون اونها خوشه چینی کنی! یا حق مطلق

حاج حمید جمعه 18 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:33 ب.ظ http://http://hajhamid.persianblog.com

میلاد نورمبــــــارک بـــــــاد ... ولادت باسعادت آخرین نشانه سبز کهکشان پرفروغ نبوی (ص) . حجت العشق . حضرت مهدی (عج) که نوید دوباره حضور اقیانوس متبرک خاندان آل طاهاست ویاد انگیز اشتیاق منتظر هزارساله شیعیان عاشق .برچشم انتظاران ظهور تبریک و تهنیت باد

حسام الدین شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:12 ق.ظ http://ashnai.persianblog.com

سلام. وبلاگ بسیار زیبای داری تبریک میگم. دستبه قلم زیبای هم داری انشاالله برکت دستت بیشتر بشه. این عید بزرگ را به تو و تمام دوستای این وبلاگ بهت تبریک میگم. به کلبه تازه کار و درویش پسند من هم سری بزنی خوشحال میشوم. همیشه موفق باشی. یا علی

رها شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:32 ق.ظ

سلام حاجی!..........باشه دیگه!حالا میای تووبلاگ من پیام میذاری خشک وخالی؟.............دستت درد نکنه!منم یادگرفتم چه جوری سرد بنویسم!!!!!!!!........اصلا تو وبلاگ منو از کجا شناختی؟برام نوشتی اون مطلب رو هم خوندم!کدوم مطلب رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ضدمنکرات شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:22 ق.ظ http://monkrat.persianblog.com

بسم رب المهدی(عج) سلام ،سلام به مهدی موعود ،سلام به عاشقان منجی بشریت فرارسید میلاد حضرت حجة ابن الحسن العسگری را به تمام شیعیان و دوستدارن ان حضرت تبریک عرض می کنم. یا حق

مهدی شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:26 ب.ظ http://msasaniir.persianblog.com

حاجی جون سلام
شعرت خیلی قشنگ بود کلی باهاش حال کردم. با اجازت میزارم تو وبلاگم.
مثل اینکه سرت شلوغه به ما سر نمیزنی٬ دمت گرم طرفای ما هم بیای بد نمیشه
لینک
فعلا
یا علی

ماهنامه سوره شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:05 ب.ظ

اسلام پابرهنگان، اسلام فقرای دردمند، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها، اسلام عارفان مبارزه جو در مقابل اسلام سرمایه داری، اسلام مرفهین بی درد، اسلام ذلت و نکبت، و در یک کلمه اسلام ناب محمدی(ص) در مقابل اسلام آمریکایی(ص) موضوعی است که دوره جدید ماهنامه سوره (یادگار سید شهیدان اهل قلم) دنبال می کند.
تا کنون سه شماره از این مجله منتشر شده که نمی دانم دیده اید یا نه. شماره چهارم قرار است اواخر همین هفته به روی دکه ها بیاید، ان شاءالله. از پیوستن شما خوشحال خواهیم شد.

مجید زور بن مسعود آل خلیفه! شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:31 ب.ظ http://zoroo.persianblog.com

سلام حاجی. ایول بابا دمت گرم! پس لینک ما چی شد؟ قابل نبودیم؟ این همه هوار میزنی آقا هر کی لینک می خواد بگه! مرد حسابی ما که دو قرن پیش بهت لینک دادیم. اصلا لینک که مهم نیست! آدم باید معرفت داشته باشه! موبایل کیلوچنده وگرنه! یادش به خیر این اتل متلیا رو میگم چند تا شعره با همین سبک اشک درمیاره آقا ها اشک! ما که جزو هیچ کدوم از سه دسته نیستیم چون اون موقع سه ماه مون بود! حالا شما بگو م نسل سومیا چند بخشیم! علی یارت .
http://zoroo.persianblog.com

مسیحا یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:02 ب.ظ http://mohrem.persianblog.com

سلام حاجی . دیگه نمیگم دمت گرم بابا لینکککککککک بابا استعدااااااد ماشاالله من همش میگم قدر این حاجی رو بدونید ولی کو گوش بصیرت!!!! ولادت تنها منجی بشریت رو به شما تبریک میگم . لیاقت شهادت در راه حضرت رو داشته باشید ان شاء‌الله . التماس دعا

مجید دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:59 ق.ظ http://mrkhamenei.persianblog.com

سلام... حاجی سیدت کو؟!...کجایی بابا؟!...عیدت مبارک........فریاد تمنای ظهورش چو بپا خاست ........ فریاد زدم بر سر دل، شرم کن از خواست......... خوابیم، حقیقت به خدا نیست به جز این ........ ما غایب و او منتظر آمدن ماست........یا حق!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد