دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

باز هم ببخشید!

بسم رب الشهدا

سلام علیکم

صدای بنده را از وبلاگ دور افتاده دوکوهه می شنوید

وبلاگی که می توانست خیلی بهتر از این باشد اما حیف دو صد حیف که بنده همین قدر لیاقت دارم!

دیگه نه عذر خواهی می کنم نه ببخشید و غلط کردم میگم مثل اینکه ما غرور جوونی داریما! این که نمیشه من هر دفعه آپدیت میکنم کلی غلط کردم و ... بگم که دیر به روز کردم خب زودتر نتونستم زوره؟!

اما ترک عادت موجب مرض است باز هم ببخشید!



 

خدا نکند انسان پیش از آن که خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ شخصیتی پیدا کند که خود را می بازد و خود را گم می کند

امام خمینی (ره)

 



با شروع جنگ تحمیلی در شهریور ماه 1359 گروهی از آوارگان و عشایری که از حاشیه های مرزی رانده شده بودند و محل امنی را برای گذران زندگی جستجو می کردند، وارد پادگان نیمه ساخت دو کوهه جنوبی شدند و در تعدادی از ساختمانهای یک طبقه منزل کردند.
با ادامه جنگ و افزایش تعداد یگان های نظامی سپاه و ضرورت جایگزینی آنها در نقاط مناسب، این پادگان مورد توجه مسئولین نظامی قرار گرفت.
برای اولین بار تیپ 7 ولی عصر عج متشکل از نیروهای دزفول و سایر شهرهای استان خوزستان، در زمستان سال 1360 وارد پادگان دو کوهه شده و در تعدادی از ساختمانهای یک طبقه مستقر شدند. با ورود این یگان، مردم نیز رفته رفته آنجا را تخلیه کردند. بعد از مدت کوتاهی نیروهای تیپ 14 امام حسین ع نیز دو کوهه جنوبی را محل مناسبی برای استقرار خود یافتند. آنها چند ساختمان پنج طبقه را در جنوبی ترین نقطه پادگان انتخاب کردند


 


قادسیه صدام یعنی چه؟

در قرن هفتم میلادی جنگی بین ایرانیان به پادشاهی خسرو پرویز و اعراب مسلمان به فرماندهی سعد ابن ابی وقاص و علی خالد رخ داد که منجر به پیروزی اعراب مسلمان شد، آن جنگ قادسیه نام داشت. صدام حسین که رویای رهبری جهان عرب را در سر می پروراند و خود را فرمانده سپاه اسلام می دانست جنگ خود را با ایران قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید و بدین وسیله می خواست پیروزی اعراب بر مسلمانان را یه یاد بیاورد.

او در سپتامذ 1980 خطاببه مردم عراق گفت: ما باید شمشیرهای علی خالد و سعد ابن ابی وقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درسهای تاریخی جدید به آنها همانند نبرد با شکوه قادسیه از نیام در آوریم.

صدام با این کار می خواست که به سربازان خود القا کند که جنگ با ایران چنگ با اسلام و قرآن نیست بلکه این جنگ برای این است که دوباره ایرانیان را به اسلام دعوت کند نفوذ معنوی حضرت امام خمینی (ره) دز طی سیزده سالی که در دوران تبعید در کشور عراق داشت این نگرانی را برای صدام پیش آورده بود که نگذارد سخنان حضرت امام در شیعیان و نظامیان عراقی تاثیر بگذارد و آنان را از ادامه حمله به ایران باز دارد . و از طرفی با این شعار بتواند احساسات مذهبی مسلمان عراق را علیه ایرانیان تحریک کند.
رژیم عراق اگر چه تبلیغات وسیعی را در ترویج این نظریه به راه انداخت امام بی اثر بودن آن در همان سالهای اول جنگ مشهود بود.



محسن سینه اش را جلو داد و به حامد گفت مشت بزن عین سنگ می مونه مثل اینکه ما ورزشکاریما!
حامد آرام با مشت به سینه محسن می زد و می گفت اگه محکم بزنم استخونهات خرد میشه
ما ورزشکارتریم!
یک ماهی از قبول قطعنامه گذشته بود که رفتم بهشت زهرا سر خاک محسن ُ حامد روی سنگ قبر افتاده بود و با مشت محکم به سنگ می کوبید و می گفت : پاشو ورزشکاراین دفعه محکم مشت می زنم!







وحدت خود را حفظ کنید و مراقب باشید شیطان در آن نفوذ نکند که در اصل شیاطین برای نابودی وحدت متحد می شوند
((شهید عقیل سراج))

التماس دعا!
حاج کاظم!(رضا)

مقلب القلوب

بسم رب الشهدا

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر الیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

سلام

1:از اونجایی که بنده قول دادم که از این به بعد وبلاگ را به موقع اپدیت کنم و طی هماهنگی های به عمل امده بین بنده و وجدان خفته ام لذا تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده به این قول همیشگی عمل کرده و برای یک بار هم که شده وبلاگ را به موقع آپدیت کنم

2:وقتی خرداد 82 برای اولین بار این وبلاگ را آپدیت کردم هیچ وقت فکرش را نمی کردم که  روزی تاریخ آپدیت شدن وبلاگ در سال 84 باشد کم کم دوکوهه دارد دو سالش تمام  می شود با تمام فراز و نشیب هایش و ان شاءالله به مدد شهدا چراغش خاموش نمی شود

3: ما یه رفیق داشتیم به اسم سه نقطه(...) که چند وقته پیداش نیست همیشه از 50 تا نظر وبلاگ 49 تاش برای اون بنده خدا بود و اون یکی هم خودش بود با یه اسم دیگه! نمیدونم چرا  دیگه سر نمیزنه شاید ناراحت شده از این بد قولی های ما شاید هم خدایی نکرده اتفاقی... نه ! ولی هر کی دیدش سلام ما رو برسونه و بگه بابا ما منت کشیدیم

4: خیلی از دوستان توی نظرات قبلی و قبلتر به ما لینک داده بودند و تقاضای لینک کرده بودند چند تایی هم توی این متن لینکی ما تقاضای لینک داشتند اما من کوتاهی کردم و جواب محبت دوستان را ندادم  خداییش ما وقت آپدیت کردن وبلاگ رو تو ماه های گذشته نداشتیم چه برسه لینک دادن ولی اول از این دوستان عذر می خواهم که وظیفه بنده را یاد آوری کردند و با کم توجهی من رو به رو شدند و بعد تقاضادارم در صورت تمایل یک بار دیگر نام وبلاگ هایشان را برای حقیر جهت یاد اوری لینک دادن ذکر کنند(لفظ قلم صحبت کردن رو حال کردید!)

5: امسال دقیقه 90 دوکوهه رفتن ما کنسل شد حرف زیادی در این مورد نمیزنم دمشون گرم!

6: از اونجا که بعضی وقتها یه جورایی جو گیر میشم و یه چیزهایی به اسم شعر میگم گفتم شاید بد نباشه به مناسبت اولین آپدیت سال 84 یک غزل که مربوط به آقا امام زمان میشه را بذارم تو وبلاگ (تف تو ریا!)

 

                        ((تو را دارم ...فقط!))

میان خانه جان من فقط تو را دارم     

                                            ز مه رخان زمان ، من فقط تو را دارم

مجاز عشق زمینی چو خار راه من است

                                            به خیل خار مغان، من فقط تو را دارم

دو چشم مست تو چون کاسه شراب من است

                                            بیا ز دیده نهان ، من فقط تو را دارم

عسل به پیش لب تو سیاه باشد و تلخ

                                            ز روی ماهت امان، من فقط تو را دارم

اگر جهان همه لیلی شود بگویم من

                                           تویی سپهر جهان، من فقط تو را دارم

ز نار باک و به جنت امید در من نیست

                                           به دوزخ و به جنان، من فقط تو را دارم

نظر کنم چو به خورشید سایه ات بینم

                                           کنم ز سینه فغان، من فقط تو را دارم


(رضا 26/12/83)




هان ای مظلومان جهان هز هر قشر و کشوری هستید به خود آیدد و از عربده آمریکا و سایر زورمندان تهی مغز نهراسید و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گره کرده از آنان بگیرید

((امام خمینی))




ساختمانهای پنج طبقه نیز به دو شکل متفاوت طراحی و احداث شد. ساختمانهای مجردی برای اسکان کادر مجرد و ساختمانهای متاهلی برای استقرار خانواده کادر متاهل.
دو ساختمان پنج طبقه واقع در جنوب زمین صبحگاه که با بقیه ساختمانها فاصله دارد، ساختمانهای مجردی محسوب می شدند و 13 ساختمان پنج طبقه، مخصوص کادر متاهل بود. نوع طراحی به کار گرفته شده در درون ساختمانها به خوبی نشان دهنده این منظور است.
اما قبل از اینکه امور تأسیساتی پادگان به اتمام برسد، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و روند تکمیل پادگان عملا متوقف شد و با رفتن متولیان احداث، پادگان به شکل نیمه ساز رها گردید.



مقاومت مردمی چگونه پدید آمد؟

دشمن بدون توجه به روحیه انقلابی مردم مسلمان ایران تصور می کرد که اختشاشات داخلی ، تعارضات سیاسی و برخی مشکلات اقتصادی که جمهوری اسلامی ایران با آن درگیر بود ، مانع از حضور نیروهای مردمی در جبهه ها خواهد شد . عراق با تلاش مداوم برای ایجاد جنگ و سرمایه گذاری در جذب ضد انقلابیون منطقه تصور می کرد در مناطق درگیری نه تنها مقاومت مردمی قابل توجهی بروز نخواهد شد بلکه به استقبال و پشتیبانی ساکنین شهرهای مرزی قادر است به سرعت ، اهداف خود را تامین کند اما در همان روزهای اول شروع جنگ در مسیر شهرها به شدت با مقاومت مردمی مواحه شد . جبهه های خرمشهر، جنوب اهواز، غرب دزفول، سوسنگرد ، گیلانغرب و سر پل ذهاب صحنه درگیری های شدیدی گردید که حکایت از جانفشانی مردمی داشت که به عشق اسلام  و انقلاب و امام خمینی (ره) با متجاوزین به مقابله برخاسته بودند . در این مقطع سازمان نظام جمهوری اسلامی به خاطر عدم آمادگی نتوانست نقش موثری ایفا کند و مردم در قالبهای مختلف از جمله سپاه پاسداران شکل گرفته و با حد اقل امکانات و گاه با سلاح سبک در مقابل یگانهای رزمی و زرهی هراف مقاومت می کردند و در نتیجه همین مقاومت ها ، ارتش عراق دچار مشکل شد و موجبات شکست استراتژی عراق را فراهم کرد .جنگ مردمی در خرمشهر سمبل مقاومت مردمی بود که به مقاومت سی و پنج روزه مشهور شد .




محسن عصبانی شد و داد زد: صد بار بهت گفتم با من شوخی خرکی نکن

همان طور که با بچه ها می خندیدیم گفتم: سید جون مرگ خودم قورباغه اش تمیز بود از آب گرفته بودمش نمیدونم چرا تو یقه تو اومد اینقدر لیز شد

همانطور که سعی می کرد خنده اش را مخفی کنه گفت: وایسا ! اگه یه روز تو غذای تو مارمولک ننداختم...

به هفته بعدش بود که سید محسن شهید شد رقتم سر قبرش و کلی گریه کردم و تو دلم حلالیت طلبیدم موقع برگشت گشنم شد و رفتم ساندویچ بخورم لقمه اول رو که خوردم جنازه یه مارمولک مرده را تو غذام دیدم همون موقع صدای سید تو گوشم پیچید : مرده و حرفش! مونده بودم بخندم یا گریه کنم ساندویچ را تا آخر خوردم و برگشتم بهشت زهرا!





 


زبان قاصر است از گفتن، تاریخ عاجز است از نوشتن و ثبت آنکه چرا این همه ایثار شما بسیجیها در هیچ جای دنیا تکرار نشده است

((شهید عباس امیری فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله))


اگر قسمت بود تا اربعین و.بلاگ آپدیت می شود ولی اگر قسمت نبود که احتمال قوی نیست حتما حقیر را دعا کنید ...
رضا((حاج کاظم!))

خدا...!

خدا...!

خدا...

خدا...

چرا اینجا؟!!!

رو زمین دنبالت گشتم نبردیم!

تو دریا دنبالت بودم نکشتیم!

تو جزیره ها دنبالت گشتم ولی فقط چشم ها مو گرفتی این تنو نبردی!

چرا ... اینجا اینجا اینجا

من شکایت دارم من شاکی ام!

پس کو رحمانت کو رحیمت

آخه قرار ما که این نبود...!

(قسمت های از فیلم از کرخه تا راین- به گیرنده هاتون دست نزنید)

پس از گذشت دو ماه: سلام!

حتما سوال میکنید که این دیالوگ ها چه ربطی به وبلاگ داره عرض میکنم :

نمی دونم چرا هر وقت می خواهم به خدا شکایت کنم یاد این تکه از فیلم می افتم

حالا هم یه نمه دلم گرفت حدود یک ماه بود که اصلا به دوکوهه سر نزده بودم نه اینکه فکر کنید یادم رفته بود ها ...نه! یا فکر می کنید برام اهمیت نداشت ...نه!

(لطفا نه را با لهجه مشهدی بخوانید – به کسر نون- به یاد عباس آژانس )

ولی به جون خودم چندین و چند بار خواستم بیاو وبلاگ هم کامنت ها رو بخونم هم آپدیت کنم اما یه روز ویندوزم خراب شد یه روز مودمم خراب شد و همین طور روزها سپری می شد و بلاگ ما آپدیت نمیشد عید غدیر- دهه فجر- محرم آمدند و رفتند و این وبلاگ تکان نخورد که نخورد مسجد ارک هم اتش گرفت اما این وبلاگ...!

خلاصه بعد از کلی تلاش و رایزنی همه چیز درست شد اما وقتی خواستم وارد سایت بلاگ اسکای شوم با جمله عجیبی رو به رو شدم : مشترک گرامی دسترسی به سایت مورد نظر مقدور نمی باشد دیدم بلاگ اسکای با کل وبلاگ هاش فیلتر شده چند کارت اینترنت عوض کردم اما نشد که نشد...

القصه دیگه داشتم قاطی میکردم با خودم گفتم : ای خدا این چه رسمشه این همه سایت و وبلاگ مورد دار اومدن کلید کردن رو این آلاچیق دل ما! تا امروز بعد از چندین روز انتظار یه کارت گرفتم که تونست وارد وبلاگ بشه وقتی دیدم اخرین تارخ آپدیت کردن وبلاگ 5 دی است ولقعا دلم گرفت درسته من بد قول بودم ولی هیچ وقت از یک ماه آپدیت وبلاگ به تاخیر نیفتاده بود شاهد این حرف آرشیو وبلاگ است که همه ماه ها را دارد غیر از بهمن 83!

به هر حال من خودم را مدیون این وبلاگ می دانم و از صدقه سر این وبلاگ به خیلی چیزها رسیدم برای همین به امید خدا می خواهم ادای دین کنم پس مثل قدیم باز هم با یا علی شروع میکنم... یا علی



 

بدا به حال آنانکه با این قافله نبودند بدا به حال آنانیکه از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند.

((امام خمینی ))




چند سال قبل از انقلاب، قرار شد پادگان دیگری در ضلع جنوبی پادگان دو کوهه و به منظور انجام امور لجستیکی و تعمیر و نگهداری خودرو و ادوات آسیب دیده تیپ مذکور احداث شود. کار ساختمان پادگان جدید آغاز شد. ساختمانها بر پا شد، زمین صبحگاه آماده شد و خیابان کشی ها به انجام رسید. ساختمانهای یک طبقه برای استقرار واحدهای تجاری و خدماتی و ساختمانهای پنج طبقه به منظور خانه های سازمانی کادر در نظر گرفته شد.





اهداف عراق از حمله به ایران چه بود؟


اهداف عراق از حمله به ایران توسعه سواحل خود در خلیج فارس و تصرف مناطق نفت خیز خوزستان تصرف شهرهای خرمشهر و ابادان و در صورت امکان کل منطقه خوزستان , تصرف ارتفاعات مهم در غرب ایران به منظور افزایش امنیت بغداد و مهمتر از همه فروپاشی نظام نو پای اسلامی ایران به سفارش بیگانگان به خصوص آمریکا بود.

هنگام هجوم سراسری عراق نیرو های خودی به طور کامل غافلگیر شدند . یعنی درک نیروهای انقلابی از ماهیت دشمن و قریب الوقوع دانستن حمله سراسری عراق هرگز مورد تایید فرماندهان عالی نظام کشور قرار نگرفت و لذا بسیج تجهیزات و یگانها به کندی صورت گرفت و همین امر باعث گردید که شهرها و زمین های ارزشمندی از ایران به تصرف عراق در آید . حضرت امام خمینی (ره) یک روز بعد از آغاز جنگ در پیام بازگشایی مدارس فرمودند:گمان نکنید ملت ما و دولت و ارتش ایرانعاجز از این است که جواب به اینها (عراقی ها) بدهد...ملت ما نباید خیال بکند که جنگی که شروع کرده است و دست و پای خود را گم کنیم ...

یک دزدی آمده سنگی انداخته و فرار کرده ...آن روز که مسئله (هجوم ارتش عراق) جدی شد به تمام اینها (ارتش و سپاه) به طور جدی امر میکنم که عمل بکنند و عراق را سر جای خودشان بنشانند ما جرممان این است که با امریکا مخالف هستیم سربازهای ارتش عراق بدانند که جنگ با ایران جنگ با اسلام است جنگ با قرآن است جنگ با رسول الله است و این اعظم محرماتی است که خدای متعال نمی گذرد از او





همیشه به باباش می گفت اول من شهید می شم  بعد شما من باید برم جای شما رو درست
کنم که اومدی معطل نشی! باباش عصبانی می شد و می گفت : بی حیا ! اول بزرگتر ها می رن بعد شما جووون ها.

عملیات بیت المقدس بود محسن کلافه دنبال باباش می گشت نگرانی تو چشم هاش موج می زد بچه ها به سمت آمبولانس هدایتش کردند وقتی چشمش به پیکر بی جان بابا تو امبولانس افتاد نشست روی زمین و شروع کرد گریه کردن زیر لب می گفت : حق با تو بود من کم آوردم . چند دقیقه نگذشته بود که محسن هم پرید همه بچه ها یقین پیدا کردند که اول
بزرگتر  !


در ضمن قسمت هفتم و آخر داستان خاک و باران را می توانید از اینجا بخوانید
 



اگر بهشت عزیز است به خاطر بهشتی هاست و جبهه بهشت این دنیاست که اکثر بهشتی ها ی زمان در اینجا هستند .

((شهید غلامرضا ابوالقاسم))


از آنجا که بلدوزر فیلتر ها سراغ بلاگ اسکای و وبلاگ هایش نیز آمده است و این سایت با خیلی از کارتها باز نمی شود لذا تصمیم گرفتم یک نسخه پشتیبان در سایت پرشین بلاگ درست کنم و همیشه مطالب در هر دو وبلاگ به روز  شود (حالا چقدر هم ما به روز میشیم آفتابه لگن هفت دست ولی آپدیت شدن هیچی!!!) البته محور فعالیت ها همین جاست چون بلاگ اسکای رو میخام با همه مکافاتش!

http://dokohe.persianblog.com/


ان شاءالله از این به بعد به موقع آپدیت می کنم به جون خودم
التماس دعا
حاج کاظم! (رضا)