دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دلم تنگ نوای توست... ارباب

بسم رب الحسین

شنیده بودم کربلا قطعه ای از خاک بهشت است

خاکی سرخ...

شنیده بودم وجب به وجب خاک کربلا بوی عطش می دهد

شنیده بودم خورشید کربلا داغ می تابد

خیلی داغ...

شنیده بودم پرچمی سرخ  در کربلا تکان می خورد

زیر آن پرچم گنبدی طلایی است...

و زیر آن گنبد ضریحی شش گوشه!

شنیده بودم کنار حرم بلندایی است که به آن تل زینبیه می گویند!

شنیده بودم آن طرف تر گنبدی دیگر است

گنبدی طلایی که صاحبش سقای تشنگان بوده است

شنیده بودم ...

ولی اکنون دیده ام...

تازه فهمیده ام که: شنیدن کی بود مانند دیدن!

خورشید داغ بود حتی در سرما

عطش کربلا با تمام عطش ها متفاوت است

ضریح شش گوشه آغوش حسین است!



پرچم سرخ نیست ... خونین است!!!

از بالای تل زینبیه همه چیز را می توان دید

حتی قتلگاه را...

دنیا از بالای تل زینبیه رنگی دگر به خود میگیرد

حرم سقا ...

هنوز پاسدار حسین است

مانند یک پاسدار کنار ارباب ایستاده است

چه ابهتی...



کربلا را نگاه کن!

آیا عشق را میتوان جای دیگر معنا کرد؟

آری...

کربلا حرم حسین است

حرم حق

پس کجا بهتر از خانه دوست؟



 سلام
من برگشتم
نمیدونم چقدر تونستم توی متن بالا حال خودم رو به شما منتقل کنم
خودم که بعید میدونم

ولی به هر حال...
اونایی که رفتندمی فهمند من چی میگم!!!
ان شا’الله قسمت همتون بشه

اون وقت به من حق میدهید که نتونم در مورد کربلا بنویسم!
با اینکه قبل از رفتن نتونستن پیغامهای شما را بخونم ولی اونجا به یاد همه شما بودم
همتون رو دعا کردم
از طرف همه شما زیارت کردم
انشا’الله وقتی شما رفتید منو فراموش نمی کنید

شب شهادت حضرت علی تو نجف خیلی به یادتون بودم
این عکس که با وبلاگ باز میشه رو به عشق شماها انداختم!
امیدوارم این عکسهای که انداختم و گذاشتم توی وبلاگ رو به عنوان سوغات از من قبول کنید!
التماس دعا



 

نیمه شبه و خلوته تموم شهر کربلا
بعد یه روز با شکوه خوابن همه مسافرا

اما دل خراب ما بازم شده غرق جنون
یکی تو گوشمون میگه امشبه رو تو قدر بدون

رو شاپر فرشته ها پا میذاریم با یا حسین
قدم زنان گریه کنان میریم تو بین الحرمین

خیابونی که اول و آخر اون خداییه
ایشالا قسمتت بشه چه جای با صفاییه

خیابونی که پل زده بین زمین و آسمون
ملائکه بهش میگن خیابون عشق و جنون

دور تا دورش نخلهای سبز جلوه نمایی میکنند
همیشه تو قنوتن و دارن گدایی میکنند

دو تا حریم با صفا که از همه دل می برن
تو دنیا تنها جاییه که ناز ما رو میخرن

قبله نمای دل من حیرون قبله می مونه
رو به کجا سجده کنه ؟ نمی دونه نمی دونه!



نگین شهر کربلا  اگر حسین فاطمه است
نقش نگینش به خدا اسم امیر القمه است!



 کلام شیدا!
((۳۳))

 پدرم بدان ما سالهای سال حسین حسین می گفتیم الان موقع عمل است
باید با نثار خون خود به ندای مظلومانه امام امت لبیک گوییم!

((شهید جعفر بیات))