به نام الله
سلام
این مطلب رو به مناسبت دوم دی ماه سالگرد شهادت شهیدان سعید شاهدی و محمود غلامی گذاشتم تو وبلاگ سعی میکنم فردا قسمت سوم داستان خاک و باران رو بزارم تو وبلاگ ان شاءالله این داستان رو در کنار مطالب همیشگی دوکوهه به عنوان ضمیمه تموم میکنم! در ضمن قسمت اول و دوم داستان هم در آرشیو موجود است.
صبح روز دوم دی ماه سال 74 بود . بچه ها زیارت عاشورا خواندند و آماده شدند و رفتیم پای کار
محلی که می خواستیم کار کنیم . اطراف ارتفاه 112 بود کانالی بود که سالهای قبل هم آنجا کار شده بود و کسی نتوانسته بود داخل آن برود تجهیزات زیادی اطراف کانال ریخته و نشان می داد که باید شهیدان زیادی آنجا باشند .فقط اطراف کانال پانزده-شانزده شهید پیدا کرده بودیم.
اطراف کانال پر است از میدان مین و علفهای بلند که روی آن را پوشانده اند . همراه ((سعید شاهدی))و ((محمود غلامی)) می رفتیم تا انتهای راه کار منتهی به کانال . کار باید از آنجا به بعد ادامه پیدا می کرد سعید و محمود را نسبت به میدان مین توجیه کردیم و به آنها گفتم اینجا مین والمری و ضد خودرو دارد برگشتم طرف بقیه بچه ها
دقایقی نگذشته بود و ساعت حدود 9:30دقیقخ صبح بود که با صدای انفجار همه از جا پریدیم!
به آنجا که رسیدیم دیدیم سعید و محمود هر کدام به طرفی پرت شده اند .سعید اصلا حرف نمی زد
بدن محمود طوری داغان شده بود که پاهایش متلاشی شده بودند.
شهید محمود غلامی
با علی یزدانی که بالای سرش رفتیم نمی دانستیم کجای بدنش را ببندیم! از بس بدنش مورد اصابت ترکش مین والمری قرار گرفته بود . چفیه را به دور یکی از پاهایش بستیم محمود چشمانش را به زور باز کرد نگاهی انداخت به ما و با سعی زیاد گفت : ((من دیگه کارم تمومه..... برید سراغ سعید.)) رفتیم بالای سر سعید .ترکش به سینه و بالا تنه اش خورده بود . گلویش سوراخ شده بود .دستش هم داغان شده بود!
شهید سعید شاهدی
محمود که حرف میزد یک ((یازهرا))گفت و تمام کرد ولی سعید هیچ حرفی نزد!
آن روز صبح را به یاد آوردیم که سعید گفت:ماه رجب آمد و رفت و ما روزه نبودیم!))خیلی تاسف می خورد سر انجام آن روز را روزه گرفت و با زبان روزه شهید شد.
به نقل از کتاب تفحص نوشته حمید داود آبادی
بسم الله......
آیا زمان اجازه شناخت به من خواهد داد؟
روزی در این سرزمین عاشقانی میزیستند که آسمان مقابلشان شرم میکرد!
من حضورشان را میجویم!
حیف که حال و حوصله ندارم وگرنه میدونستم چی کار کنم !
فکر کردی چی؟
اونقدر از اون کامنت داخل وبلاگم اعصابم خورده که...
به وقتش حالتو میگیرم!
چهل چراغ براى حضرت معصومه(س)*** سبزیم با نگاه تو اى چلچراغ سبز!** اینجا مگر حضور تو باشد، تو باغ سبز!** آنسوى حلقههاى ضریحت هماره نور** گل کرده بى «رضاى» تو یک داغ، داغ سبز** بال فرشتگان خدا زیر پاى توست** شد سجدهگاه پاک ملک، این اتاق سبز** از جارى نگاه تو در این کویر زرد** روییده در تمامى دلها چراغ سبز** پردیسى از تو لحن دلم را فرا گرفت** شد این ترانه با تو پر از کوچه باغ سبز
سلام
نه بابا قهر چیه. من که می اومدم شما داشتی سیستم ارتقا میدادی حواست نبود. ما چاکریم.
راستی اگه تونستی بیا سر قرار
فعلا
یا علی
سلام!من می خواهم راجع به انتخابات مجلس هفتم بنویسم .اما دوست دارم نظر شما را هم بدانم.اگر بگویید ننویس و قانعم کنید نمی نویسم.می خواهم حرف و نظر شما را بدانم.حرف و سخن همه مردم را .راستی بنویسم یا نه؟نظر شما در باره اولین نوشته چیست؟ قدم آهسته به سوی انتخابات
با درد شب دروغ را سر کردند ...در خون دل باغ را شناور کردند ...در ظهر هزاره عطش باریدند ...تا بوته خشک را صنوبر کردند.... اشنایی شما باعث افتخار ماست ....در پناه خدای شهیدان ...التماس دعا
بسم رب الشهدا . ای شهید ای بوی بسم الله ارحمان الرحیم ...جاری گل گون راه تو صراط المستقیم . ....روحشان شاد و راهشان پور رهروباد انشاالله . ئر آخر هم ولادت خانم حضرت فاطمه معصومه را به شما و دیگر دوستان تبریک وتهنیت می گویم .التماس دعا
ما هنوز اندر خم یک کوه ایم . موفق باشی
سلام//مبارکها باشد! //چی و میگم؟ // آها :۱- تولد کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه و ۲- کامپیوترت // خیلی با حالی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! // از داستانت هم بسیار اذت بردم.//
ببخشید اگه یه مدت ممکن است نباشم امتحانام شروع شده!!!!//
(((((((((((((((((((((( التماس دعا )))))))))))))))))))
سلام
قرار یادتون نره
باز گردید ای کفن پوشان پاک ..//.. غرق شد این نسل در امواج خاک ..//.. اعیاد مبارک باشه ... یا علی .
ممنون
سلام ـ وبلاگ خیلی باحالی دارین ـ اگه خدا توفیق بده از این به بعد سر میزنیم ـ
با سلام. یاد آن شهیدان و تمام شهدای جنگ تحمیلی گرامی باد. امیدوارم با محاکمه صدام ملعون زخم های دل خانواده شهدا کمی التیام ببخشد.
رحمة الله علیهما....التماس دعا یاعلی
شهید سید مرتضی آوینی
راز خون را جز شهدا در نمییابند، راز خون در آنجاست که محبوب، خود را به کسی میبخشد که این راز را دریابد، آن کس که لذت این سوختن را چشیده ، در این ماندن و بودن جز ملامت و افسردگی هیچ نمییابد.
یاد و خاطرهء شهدای مظلوم اسلام گرامی و راهشان پر رهرو باد ...
دو کوهه مامن عشق است
خوشا به حال آنانکه با شهادت رفتند و دق خور روزهای یتیمی بچه های دوکوهه نشدند
ما رو هم دریاب حاجی
سلام علیکم ! چه عجب یادی از ما کردید. فکر کنم که راه گم کرده بودید . به هر حال قدم رنجه فرمودید . در ضمن جمعه منتظر دیدار شما بودیم اما ظاهرا تشریف نیاوردید. گفتم شاید از ترس زدن برجک بوده. ولی به هر حال گردهمایی به خوبی و خوشی برگزار شد . جای شما هم خالی بود. یا حق . التماس دعا/
کجا رفت تاثیر سوز دعا کجایند مردان بی ادعا
راستی این الله کیری شما از اهالی ژاپن و ینگه دنیا هم امتحان می گیرد، حکمتش چیست که با وجودی که امتحانهای آنجا سخت تر است دوسه نفر بیشتر کشته نمی شوند. اصلا چرا دور برویم چرا شما آخوندان در این همه امتحانهای الهی شرکت نمی کنید؟
مادر جنده مرگ پرست، اگر تاکنون در امتحان الهی شرکت نکرده ای به تو مژده می دهیم که: برای تو و پیروان جاکشتر از خودت، از هردوجناح حکومتی، چه روحانی و آخوند چه پاسدار و بسیجی، چه چماقداران قُرمساق انثار حزب الله و چه سربازان بی پدر مادر امام زمان(مج)، در پاسخ به بیست و پنج سال آزگار دزدی، غارت، چپاول، کشتار، مرگ و نیستی دروغ، هرزگی و پلشتی که از ارمغانهای پلید حکومت شماست، بجای امتحان الهی آزمون سراسری شمری در راه است، با مردودی هایتان چون سید الجاکشین حسین ابن علی رفتار خواهد شد، با تجدیدی هایتان چون زین العابدین ناخوش و با قبولی ها چون زینب و اهل بیت سابق سیدالجاکشین حسین ابن علی.
با نظر سه شنبه ۹ دی ۱۳۸۲ در ساعت ۲ : ۳۳ موافق هستم .