دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

دوکوهه السلام ای خانه عشق

ما فقط با آنهایی کار داریم که رهرو عشقند شهید مجید پازوکی

یک بار دیگر سلام دوکوهه

بسم رب الشهدا
سلام
ببخشید که دیر وبلاگ رو آپدیت کردم (مثل همیشه با معذرت خواهی شروع شد!)!
امشب یا امروز صبح که من دارم مینویسم (ساعت ۴:۳۰) آخرین ساعات سال ۱۳۸۲ است
این آخرین مطلبی است که امسال مینویسم (سال به سال رحمت به سال بعد!)
اول سال نو  را به همه شما که  امسال همراه وبلاگ دوکوهه بودید و با همه فراز و نشیب ها ما رو همراهی کردید تبریک میگویم و امیدوارم سالی نیکو در پرتو آقا امام زمان داشته باشید
دوم: یه توضیح در مورد مطلب قبل (عاشورا تمام شد!) بدهم که تعدادی از دوستان اعتراض کردند و گفتند عاشورا هیچ گاه تمام نمیشود که حرفشان صد در صد صحیح است ولی منظور حقیر از عاشورا تمام شد روز عاشورای خاص بود و چون داشتیم با اصل محرم خداحافظی میکردیم برای وداع گفتم  پس:(کل یوم عاشورا و کل ارض کرببلا)
سوم:اول فروردین سالروز شمسی عید سعید غدیر و عید شیعیان است این عید بزرگ هم بر پارسیان (این کلمه دیگه آخرش بود!)عزیز مبارک باد!
چهارم : سعی میکنم تو این ایام تعطیلات که اوقات فراغت بیشتر است به وبلاگ شما سر بزنم و سعادت خواندن مطالب شما رو داشته باشم تا از خجالتتون در بیام
پنجم:خدایی نکرده در عید نوروز از محرم و صفر غافل نشیم (این فقط یه تذکر به خودم بود!)
ششم: به امید خدا دو سه روز دیگه عازم سفری هستم که دو سال انتظارش را میکشم و دو سال است که ندیدمش و دلم برایش لک زده است ... بله عازم سفر به جبهه های جنوب و شاید هم غرب باشیم و اول از همه عازم دوکوهه اولین ایستگاه عاشقان... امسال دوکوهه رو طور دیگری نگاه میکنم الفتی دیگر از زمانی که این وبلاگ را تاسیس کرده ام با دوکوهه گرفته ام
 نایب الزیاره همه شما هستم
اگر شما هم عازم هستید التماس دعای فراوان
باز هم سال نو مبارک



یا مقلب القلوب و الابصار

این صدای سالی جدید است... سالی نو!

یا مدبر الیل و النهار

صدای آمدین بهاری دیگر... بهاری سبز!

یا محول الحول و الاحوال

صدای آمدن عدد یک در کنار رقم سال قبل

حول حالنا الی احسن الحال

و آمدن عید!
اول بهار هنگام شکوفه زدن گلهای بهاری است

و با آمدن فصل گل و شکوفه دلهای بهاری به یاد گلهای بهاری می افتد که در اوج زیبایی پرپر شدند!
وقتی همه گل ها جوانه می زنند عده ای به سراغ گل هایشان در دل خاک می روند!

همه گل ها سر از خاک در آوردند

اما گل های ما هنوز در زیر خاک ها پنهان اند!

گلی گم کرده ام میجویم او را!

هنوز مادرانی به دنبال گل هایشان هستند

و هنوز صدای انتظار از وجودشان می آید!

هنوز کمر خمیده پدری که که سالهاست جوانش را ندیده و حتی سنگ یادبودی نیز ندارد صاف نشده است

هنوز چشمان منتظر کودکی که هرگز پدرش را ندیده است از پشت پنجره قابل دیدن است

و هنوز زنان زینب سیرتی که با عشق حسینی با همسرانشان هم پیمان شده اند به دنبال عزیزانشان هستند تا شاید یک بار دیگر ((هفت سینی)) را کنار هم سپری کنند

دلهای هوایی عاشقان در شروع سالی جدید به دنبال عشقی قدیمی است!

و به یاد گلهایی که از باغچه کوچک دنیا کنده و به باغ ازلی آخرت کاشته شده اند سالشان را آغاز میکنند

پس ای دلهای عاشق در انتظار چه هستید؟

حرکت آغاز شد!

آنها که میتوانند با جسمشان و انان که نمیتوانند با قلب و روحشان همسفر ما باشند!

میرویم در جاده های عشق که انتهایش بویی جز خلوص و طهارت ندارد

مقصد قتلگاه شهیدان است

دوکوهه...فکه...هویزه و ... کربلا.... کربلای ایران!

 

میرویم تا نوروزمان را در کنار شهیدان و با یاد شهیدان آغاز کنیم

تا شاید...

سالی شهدایی داشته باشیم

و در کنار عاشقان حسین به یاد کاروان اسرایی باشیم که در راه شام هستند!

و با امدن عید محرم را فراموش نکنیم

و هر دو را کنار هم پاس بداریم

سلام مادران شهدا

سلام بر پدران شهدا

و سلام بر همسر و فرزندان شهیدان

عید شما هم مبارک!


 کلام شیدا!
((۳۸))

 بله! شهید عزادار نمی خواهد پیرو می خواهد

آخر شهادت که مرگ عادی نیست که به خاطر اینکه کسی مفت جانش را باخت گریه کنید

بلکه آغاز زندگی جاوید است که خوشحالی دارد

((شهید مصطفی کاظمی))


موقع تحویل سال حتما ما رو دعا کنید...خیلی!
برای آخرین بار در سال ۸۲
حاج کاظم!

عاشورا تمام شد... امان از دل زینب



بسم رب الحسین
حرف خاصی برای گفتن ندارم
امروز عاشورا بود!
در کربلا چه گذشت؟
ارباب ما تنها بود
و ندای هل من ناصرش بی پاسخ ماند
آخر عباس و اکبر آرام در کنار شهدا خفته بودند
و حسین بود و ....
امان از دل زینب
شنیدم امروز زائران حسین با بدنی خونین به دیدار اربابشان شتافتند
حسین جان!
این عاشقان چه کردند که اینگونه جامشان را پر میکنی و جانشان را می ستانی؟!
مگر ما عاشقت نیستیم؟!!!
اینان چه کردند که روز عاشورا در کربلا خونشان ریخته میشود



خوشا به سعادتشان
و خاک بر سر ... من!
زائران حسینی خاک پایتان سرمه چشممان
سلام ما را به ارباب برسانید

یک جرعه پیراهن مشکی!

باید از اعماق وجود بو کرد

حتما بویش را میفهمی

نامش محرم است!

می دانم اگر بویش را فهمیده باشی بی شک مدهوش می شوی

و بدان اگر مدهوش نشدی حتما رایحه ای به مشامت نخورده است

به در و دیوار که نگاه میکنی

گویی هیچ رنگی معنا ندارد

فقط و فقط.... مشکی

رنگ عزا!

کاروانی در راه است

به سمت شهری که سالهای سال زیارتش آروزی عشاقش بود

و پناه به خدا می بریم از باز گویی حوادث این شهر

نامش کربلاست!

((و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی در میان نامها!... نه! کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست!))

سید مرتضی گفت!

محرم از راه می رسد

و هر دلی را که حسینی است با خود می برد

مجال نوشتن نیست

باید محرم را دید، بوئید و یا حتی.... بوسید!

لباسهای رنگی!

آبی...

نه!

قرمز...

نه!
یا هر رنگ دیگر

همه را رها میکنیم

وضو میگیریم

به سراغ لباسهایمان می رویم

نیت میکنیم!

و از میان رنگها و مدلهای مختلف لباسها یک رنگ ساده را بر میگزینیم

مشکی!

بی وضو نباید لمسش کرد!

وقتی بویش میکنی

بوی محرم سال قبل را میدهد

بوی بغضی که با اسلام علیک یا ابا عبدالله روز اول ترکید

بوی یاسی که این بار مشگی شده است

و بوی سیب!

رو به روی آینه می ایستیم

از مادرش اجازه میگیریم


یک جرعه پیراهن مشکی!

و رخت مشگی عزا را بر تن میکنیم

به سمت کربلا برگرد

دستت را روی سینه ات بگذار

و با همان جامه سیاهت و دل پاکت و بغض لرزانت و چشم گریانت

آرام زمزمه کن

((اسلام علیک یا اباعبدالله))

بگو ... چون محرم آمده است!



سلام
ببخشید این چند وقته بخاطر انتخابات پر شکوه مجلس هفتم نتونستم به وبلاگ عده ای از دوستان سر بزنم ان شاءالله بعدا از خجالتتون در میام
توی محرم من کمتر ان لاین میشم (شاید هم اصلا نشم) ولی سعی میکنم برای روشن موندن چراغ دوکوهه هر چند روز یه مطلب برای محرم بزارم توی وبلاگ
در ضمن تو نظراتتون بگید صدا پخش میشه یا نه اگه پخش نمیشه لطفا راه حلش رو به من یاد بدید
توی محرم ... خیلی التماس دعا